تقابل فقط صورت مسئله را پاک میکند

تقابل فقط صورت مسئله را پاک میکند


"تقابل فقط صورت مسئله را پاک میکند، مهم تولید معانی و سرمایه فرهنگی -نمادین است" 

ابوذر قاسمی نژاد :دانشجوی دکتری رفاه اجتماعی - دانشگاه علامه طباطبائی

اساسا ریشه تقابل های دوتایی (حضور/غیاب، زن/مرد، خام /پخته و ..) را به افلاطون نسبت میدهند. اما با استیلای مکتب ساختارگرایی و ظهور افراد مانند دوسوسور و اشتروس بود که تقابل های دوتایی قوت گرفت. تقابل های دوتایی یک قطب را در برابر قطب دیگر برمی کشند و هویت و حضور یکی را به فقدان هویت و حضور دیگری موکول میکند.

یکی از  این تقابل ها، تقابل زن/مرد بوده است. حمله براین دوقطب از سوی جریانهای مختلف بخصوص جنبش های زنان و فمینیسم باعث شد که تلقی از زنانگی و ستمگریها و مظالمی که بر زنان شده، مربوط به قطب دیگر یعنی مردان و مردانگی موکول شود.اما این روند دوقطبی و به اصطلاح ظلم بر زنان با وجود حملات تند جریان های فمینسیتی همچنان پایدار است.چرا؟ صرف حمله بر نظام های مردسالار لازم است، اما کافی نیست.

حمله بر نظام مردسالار با جایگزینی پر نشده است؛ این نکته به معنی سست کردن نظام معنایی پیشین و در عین حال ظهور نوعی خلأ معنایی دیگر است. به همین خاطر با شکلگیری سوژه هایی روبرو  هستیم که در غیاب جایگزین معنایی قابل اتکا، به دنبال خوداظهاری خویش به هر طریق ممکن اند. جریان فمینیسم در خصوص تشریح شرایط زنان بخش ناچیزی از موضوع را روشن میکند.

فمینیسم تئوری نیست بلکه رویکردی انتقادی (انتقاد بر وضع موجود مردسالار) است، بنابراین به خوبی قدرت تبیین و یافتن علل وقایع (مثلا ستم های همه جانبه بر زنان، حتی از سوی خود زنان و با همکاری انان) و بررسی رابطه بین این وقایع را ندارد. فقط وضعیت را توصیف میکند. صرفاً این قضیه حوزه عمومی مردانه مسبب شرایط بد زنان است بخش کوچکی از قضیه است، که به راحتی میتوان با حضور صوری و نمایشی زنان در جایگاههای مختلف سیاسی/اجتماعی و وانمود رسانه ایی (فراواقعیت بدون اعتبار و اصل) آن را مصادره به مطلوب کرد.

زنانگی با تمام آمال ها، بیم ها و امیدهای آن، در لایه های معنایی، فرهنگی، فکری و ارزشی جوامع، به خصوص جامعه ما ریشه ندوانده است؛ نظام معنایی مناسب دربارۀ شیوه زیست (سیاسی-اجتماعی-رفاهی-فرهنگی و ...) زنان شکل نگرفته است و فمینیسم هم صرفاً بر وضع موجود نقد میکند و از تولید معانی و زبان خاص زنان ناتوان است. این امر این قشر را فاقد مرجعیت نمادین خاص خودشان میکند. به همین دلیل صرف درهم کوبیدن تقابل های دوتایی (و اینکه مردان عامل سرکوب زنان اند) فقط صورت مسئله را پاک می کند و راهگشای وضعیت زنان نیست .